سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهار 1386 - صفحه ای فقط برای خودم

ای بی خبر بکوش ...

چهارشنبه 86 خرداد 16 ساعت 9:40 صبح

ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی

تا راهرو نباشی کی راهبر شوی

 

در مکتب حقایق و پیش ادیب عشق

هان ای پسر بکوش که روزی پسر شوی

 

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی

تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

 

خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد

آنگه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی

 

گر نور عشق به دل و جانت اوفتد

بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی

 

یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر

کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی

 

از پای تا سرت همه نور خدا شود

در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

 

وجه خدا اگر شودت منظر نظر

زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی

 

بنیاد هستی تو چو زیر و زبر شود

در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی

 

گر در سرت هوای وصالست حافظا

باید که خاک منظر اهل نظر شوی

 

(حافظ دیگه!)


نوشته شده توسط : سید علی علوی

نظرات دیگران [ نظر]


تاکسی ،‏ اتوبوس و نان حلال

پنج شنبه 86 اردیبهشت 13 ساعت 8:49 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

از قدیم الایام ما ذوق نوشتن متن ادبی را نداشتیم . به همین خاطر هم متن قبلی برای خیلی ها عجیب و غریب بود .

برویم سر اصل مطلب ‏‏:‏

کرایه تاکسی در شیراز بعد از عید رسما شد کورسی 60 تومان .

کرایه اتوبوس های خصوصی هم بود 35 و بعضی ها هم 40 تومان .

از بحث در مورد تغییر کرایه ها و مقایسه بین شهرهای مختلف می گذریم و اصلا به این که اتوبوس های خصوصی بهتر بوده یا دولتی کاری نداریم.

اصل بحث ما در اینجاست که وقتی تاکسی سوار میشوی برای یک کورس 100 تومانی میدهی یک عدد 25 تومانی و یک عدد 10 تومانی به شما پس می دهند . یعنی 5 تومان کمتر از حق خودت.

حالا شما باید راضی باشی .

البته عکسش هم صادق است یعنی این که شما پول خورد نداشته باشی و به جای 60 تومان 50 تومان به راننده بدهی.

در خط واحد هم همینطور است . شما 100 تومان میدهی آنها یک 50 تومانی و یک ده تومانی پس می دهند یعنی 5 تومان کمتر از حق خودت.

عکس آن هم می شود این که شما پول خورد نداشته باشی و نخواهی بیشتر بدهی و کمتر پول بدهی یعنی 25 تومانی بدهی به جای 35 تومان یعنی 10 تومان کمتر .

اگر دو طرف راضی باشند که مشکل حل می شود . اما اگر طرفی که کمتر به او پرداخت شده رضایت نداشته باشد این می شود گردش پول حرام در شهر .

به همین سادگی .

بعد هم می رویم میزنیم توی سر خودمان تا در شهر فرهنگ اسلامی حاکم شود . کسی که برایش مهم نباشد حساب و کتاب مالی اش اصلا نمی تواند فرهنگ اسلامی را اجرا کند.

خب چند پیشنهاد :‏

رسانه های گروهی از مردم در خصوص این امر گزارش تهیه کرده و نظر مردم را جویا شده و نارضایتی مردم را به تصویر بکشند .

اگر در تاکسیرانی و اتوبوسرانی واحد فرهنگی نیست ایجاد شده و به رانندگان اتوبوس و تاکسی بوسیله نشستها و بروشورها این فرهنگ را القاء‏ کنند که باید تا قران آخر را با طرفشان تسویه کنند .

البته با انعطاف لازم این کار باید انجام شود .

نظارت هم لازم است که آنهایی که عمدا اینگونه اعمال را انجام می دهند مورد بازخواست قرار گیرند .

پول خورد هم به اندازه کافی در اختیار رانندگان قرار گیرد .

 


نوشته شده توسط : سید علی علوی

نظرات دیگران [ نظر]


مادر

شنبه 86 اردیبهشت 8 ساعت 2:35 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

ساعت 2 نیمه شب صدای زنگ تلفن خانه فرزند .

مادر : سلام فرزندم .

فرزند‏:‏ سلام مادر . بفرمایید . اتفاقی افتاده ؟

مادر‏:‏ میخواستم بگم امروز روز تولدته . خواستم تولدتو بهت تبریک بگم .

فرزند:‏ مادر ... . حالا نمی شد فردا تبریک بگید؟!!!

مادر‏: آخه تو هم اونموقع صبر نکردی صبح بشه . زود بلند شدی اومدی این دنیا . اصلا هم ملاحظه ما رو نکردی .

 


نوشته شده توسط : سید علی علوی

نظرات دیگران [ نظر]


استاد با حال

شنبه 86 فروردین 25 ساعت 3:4 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

درس مغنی 2 هم تمام شد .

الحمدلله جایش یک ساعت به 4 ساعت وقت غیر کلاسی در 24 ساعتمان اضافه شد .

استاد فرخ قال عجب استادی بود .

سر کلاس مغنی ما ازش اخلاق یاد گرفتیم .

از آنهایی بود که فقط شرح حالشان را در کتابها خوانده بودم .

بی نهایت مهربان .

هیچ وقت ندیدم عصبانی بشه .

به هیچ وجه و با هیچ توجیجی هیچ یک از بچه ها رو ضایع یا به قول خودمان کنف نکرد .

بچه ها میون حرف ایشون میپریدند عذر خواهی میکرد می گفت :ببخشید کلامتون یادتون نره بعد ادامه میداد و بعد از طرف میخواست حرفش رو بزنه .

البته بعضی از چیزها را نمی شود تعریف کرد یعنی حق مطلب ادا نمیشود.

 

این هم دو تا عکس :‏

 

استاد فرخ فال

     بزرگتر

تصویر بچه های کلاس به همراه استاد - دنبال من نگردید من  پشت دوربینم

       بزرگتر


نوشته شده توسط : سید علی علوی

نظرات دیگران [ نظر]


شعر

پنج شنبه 86 فروردین 16 ساعت 3:34 عصر

برگ بی برگی نداری لاف درویشی نزن

رخ چو عیاران میارا ! جان چو نامردان مکن

 

یا به کردار زنان رنگی و بویی پیش گیر 

یا چو مردان اندر آی و گوی در میدان فکن

 

هر چه یابی جز هوا‏، آن دین بود بر جان نشان !

هر چه یابی جز خدا ، آن بت بود در هم شکن !

 

چون دل و جان زیر پایت نطع شد، پایی بکوب!

چون دو کون اند دو دستت جمع شد ،‏دستی بزن!

 

سر بر آر از گلشن تحقیق تا در کوی دین

کشتگان زنده بینی ،‏انجمن در انجمن

 

دریکی صف ، کشتگان بینی به تیغی چون حسین

در دگر صف ، خستگان یابی به زهری چون حسن

 

درد دین خود بوالعجب دردی است کاندر وی چو شمع

چون شوی بیمار ، خوش تر گردی از گردن زدن

 

هر خسی ار زنگ گفتاری بدین ره کی رسد ؟‏

درد باید عمر سوزد و مرد باید گام زن !

 

سالها باید که تا یک سنگ اصلی زآفتاب

لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن

 

ماهها باید که تا یک پنبه دانه ز آب و خاک

شاهدی را حله گردد یا شهیدی را کفن

 

روزها باید که تا یک مشت پشم از پشت میش

زاهدی را خرقه گردد، یا حماری را رسن !

 

با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست

یا رضای دوست یابد ،‏یا هوای خویشتن !

 

(حکیم سنائی)


نوشته شده توسط : سید علی علوی

نظرات دیگران [ نظر]


اینترنت و وافعیت زندگی

جمعه 86 فروردین 10 ساعت 11:3 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

وبلاگ نویسی ام با تلنگری از طرف استاد عزیزم جدی شد .

بعد از یکی دو سال احساس کردم که ما قراره یه زندگی در خارج داشته باشیم و بازتابش در مجاز یعنی اینترنت انعکاس پیدا کنه . دیدیم نه . مثل این که اینترنت شده یکی از واقعیت های زندگی مان .

این شد که وبلاگ رو گذاشتیم کنار و گفتیم بی خیال همه چیز .

البته چیزهای دیگر را هم گذاشتیم و کنار و جیم فنگ .

الان هم لب مطلبم همینه . ما قراره در خارج از اینترنت یه دنیای واقعی خیلی خفن داشته باشیم بعد بیایم تو اینترنت اونو ارائه بدیم .

حالا بیشتر سخن از مذهبی ها میزنم و اونهایی که میخوان تو اینترنت کار فرهنگی کنن . من احساس میکنم بیشتر جاهایی که میان تو اینترنت کار کنن . اینترنت روشون کار میکنه .

اینجا انفجار اطلاعات صورت می گیرد . یعنی هر کس هر چیزی را می خواهد می گذارد . و هر کس هر چیزی را می خواهد بخواند و ببیند می خواند و می بیند .

خیلی سخت می شود ما چیزی بنویسیم و اجبار کنیم که دیگران بخوانند یا چیزی بگذاریم و اجبار کنیم که دیگران ببینند .

البته این برای ما اینطور است . کسانی که اینترنت را بوجود آورده اند قضیه برایشان بالعکس است . علی الظاهر یک فضای آزادی ایجاد شده که هر کس هر حرفی میخواد بزنه بزنه .

اما اینطور نیست باید ببینیم قدرت دست کیه ؟ کی داره کار رو میچرخونه و چجوری‏؟

بله . آنها می چرخانند و با شیطان و نفس . با تحریک شهوت و قوه خشم .

به خاطر واضح بودن آن توضیح نمی دهم .

اما حداقل سر خودمان کلاه نرود . یعنی اینترنت برای انعکاس باشد به جد و نه خودش بشود واقعیتی برای خودش .

در مورد کار اسلام و شیعه در اینترنت هم باید به سلاح تبلیغ مسلح شویم . لینک و لوگوی ما در هیچ جای دنیا نیست .

اگر کسی بخواهد سرچ کند ما را پیدا می کند ولی ما خودمان دنبال کسی نمی رویم .

مطالبمان گم است در اینترنت .

باید برویم یقه طرف را بگیریم بگوییم بیا بشین با هم حرف بزنیم .

مطلب دیگر این که بس است هر چه فارسی کار شده . باید برویم سراغ خارجی ها و به زبان آنها بیفتیم به جانشان .

ما که مطمئنیم حقیم .

این راهش است .

از این احمدی نژاد بیچاره الگو بگیریم . مثلا از گروههای مسیحی دعوت میکنه میگه بیایید گفتگو کنیم بعد تمام حرف ما رو به اونا میزنه.  

خب ما هم بریم یقه اونا رو بگیریم بیاریم بهشون حرفمونو بزنیم .

 

ختم کلام :

 

اینقدر به قالب ها چسبیده ایم که محتوا یادمان رفته است . این قدر اسلام جا برای کار دارد که خدا می داند .

چقدر ما کار کرده ایم .

ول کنید قالب را .

یه کم هم به محتوا بچسبید .

 


نوشته شده توسط : سید علی علوی

نظرات دیگران [ نظر]


قطع نامه و منتقدین دولت

سه شنبه 86 فروردین 7 ساعت 8:7 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

قطع نامه سازمان ملل علیه فعالیت های هسته ای ایران تصویب شد .

اینجاست که بزدلان دلشان به لرزه درمی آید. اینجاست که با حالت نا امیدی ای می گوید‏:‏ قطع نامه هم که صادر شد.

دوست داری برگردی چهار پنج کیلو بارش کنی . شما یعنی ناسلامتی متصدی هستید تو این مملکت .

آدم چی بگه .

یه سی دی خریده بودم به نام روح الله . سخنرانی های امام رحمت الله علیه توش بود . متن صحیفه نور هم همچنین .

کاش منتقدین دولت برن صحبتهای امام رو بخونن ببینن این بیچاره احمدی نژاد چقدر داره با احتیاط و آروم آروم جلو میره .

آنهایی که منتقد احمدی نژادند بروند امام را مطالعه کنند تا بفهمند گفتمان احمدی نژاد گفتمان امام گفتمان انقلاب و گفتمان رزمنده هایی است که 16 سال خفه شدند .


نوشته شده توسط : سید علی علوی

نظرات دیگران [ نظر]